جدول جو
جدول جو

معنی آتش نهاد

آتش نهاد
آنکه یا آنچه طبع آتش دارد یا به رنگ آتش است
تصویری از آتش نهاد
تصویر آتش نهاد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آتش نهاد

آتش نهاد

آتش نهاد
آنکه طبع آتش دارد. آنکه برنگ آتش است:
چو گلبن از تن آتش نهاد عکس افکند
بشاخ او بر دُرّاج شد ابستاخوان.
خسروانی
لغت نامه دهخدا

آتش نشان

آتش نشان
مأموری که وظیفه او خاموش کردن حریق است، دستگاهی شامل مواد شیمیایی برای خاموش کردن حریق
آتش نشان
فرهنگ فارسی معین

پیش نهاد

پیش نهاد
اندیشه یا طرحی که کسی مطرح می کند تا دیگران نیک یا بد بودنش را تأیید کنند
فرهنگ فارسی معین

آتش نشان

آتش نشان
مامور آتش نشانی که وظیفۀ او خاموش کردن حریق و جلوگیری از آتش سوزی است، دستگاه خاموش کنندۀ آتش که حاوی مواد شیمیایی می باشد، کنایه از از میان برندۀ شوق و هیجان
فرهنگ فارسی عمید