جدول جو
جدول جو

معنی اعتراف

اعتراف
اقرار کردن کسی به گناه یا جرمی که مرتکب شده
تصویری از اعتراف
تصویر اعتراف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اعتراف

اعتراف

اعتراف
خبر دادن کسی را از نام وحال وصفت خود، خبر کردن، اقرار کردن
اعتراف
فرهنگ لغت هوشیار

اعتراف

اعتراف
خبر دادن کسی را از نام و حال و صفت خود. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). از نام و کار خود کسی را خبر کردن. (از اقرب الموارد) : اعترف الی اعترافاً، خبر داد مرا از نام و حال و صفت خود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خبر کردن. (المصادر زوزنی).
لغت نامه دهخدا