معنی یک سوار یک سوار یِک سَوار تک سوار، یکه سوار، یکه تاز، کنایه از آفتاب تک سوار، یکه سوار، یکه تاز، کنایه از آفتاب تصویر یک سوار فرهنگ فارسی عمید