جدول جو
جدول جو

معنی نگاهدار

نگاهدار
نگهدار، نگهدارنده، حفظ کننده، مراقب، محافظ
تصویری از نگاهدار
تصویر نگاهدار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نگاهدار

نگاه دار

نگاه دار
نگاهبان. (آنندراج). نگه دار. محافظ. پاسبان. (ناظم الاطباء). نگاه دارنده. حافظ. گوش دار. حفیظ. رقیب. حارس. عاصم. (یادداشت مؤلف) :
تا خوی او چنین بود او را به روز و شب
ایزد نگاه دار بود ز آفت زمن.
فرخی.
نگاه دار و معینت خدای باد که هرگز
بجز خدای نباشد نگاه دار معین را.
سعدی.
، ضابط. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

گاهدار

گاهدار
دارنده تخت سلطنتی مالک تاج و تخت: نشسته بیک تخت زر بر دو شاه یکی گاهدار و یکی زیر گاه
فرهنگ لغت هوشیار