جدول جو
جدول جو

معنی معظمه

معظمه
مؤنث واژۀ معظم، بزرگ، بیشترین قسمت چیزی
تصویری از معظمه
تصویر معظمه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با معظمه

معظمه

معظمه
معظمه در فارسی مونث معظم: مازندر مونث معظم: ممالک معظمه دول معظمه، جمع معظمات. مونث معظم، جمع معظمات
فرهنگ لغت هوشیار

معظمه

معظمه
مؤنثِ واژۀ مُعَظَّم، کسی که او را بزرگ می شمارند، بزرگ شمرده شده
معظمه
فرهنگ فارسی عمید

معظمه

معظمه
مؤنث مُعَظَّم. بزرگ و محترم. (ناظم الاطباء) : در مشاعر معظمه و مواقف مکرمه و در جوار قدس کعبۀ علیا عظم اﷲ قدرها به حضور هم شهریان...دعای اخلاص پیوند را تازه داشت و اقامت کرد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 133) ، صفت و لقب مکه است: مکۀ معظمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

معظمه

معظمه
تأنیث مُعظَم: دول معظمه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معظم شود
لغت نامه دهخدا

معظمه

معظمه
سختی سخت. (منتهی الارب) (آنندراج). سختی سخت و بلای نازل سخت. (ناظم الاطباء). بلای سخت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

معلمه

معلمه
معلمه در فارسی مونث معلم: آتون مونث معلم خانم معلم خانم آموزگار، جمع معلمات
فرهنگ لغت هوشیار

معجمه

معجمه
معجمه در فارسی مونث معجم بنگرید به معجم مونث معجم: رفع ابهام شده ازاله التباس گردیده، مرتب بترتیب حروف تهجی، حرف منقوط نقطه دار مانند: ز ذ ش مقابل مهمله. یا حروف معجمه. حروف نقطه دار حروف تهجیحروف الفبا
فرهنگ لغت هوشیار

معجمه

معجمه
رفع ابهام شده، ازاله التباس گردیده، مرتب به ترتیب حروف تهجی، حرف منقوط، نقطه دار. مانند، ز، ذ، ش، مقابل مهمله، حروف، حروف نقطه دار. حروف تهجی، حروف الفبا
معجمه
فرهنگ فارسی معین