معنی معراج معراج مفرد واژۀ معارج و معاریج، عروج، بالا رفتن، در تصوف پیوستن روح به عالم غیب و مجردات، جمع معارج و معاریج، نردبان، پلکان تصویر معراج فرهنگ فارسی عمید
اعراج اعراج دادن کسی را گلۀ شتران. (منتهی الارب). گلۀ شتران بکسی دادن. (ناظم الاطباء). گلۀ شتران بکسی بخشیدن. یقال: اعرج فلاناً اعراجاً، داد اورا گلۀ شتران. لغت نامه دهخدا