جدول جو
جدول جو

معنی گشن خواه

گشن خواه
ماده ای که در طلب نر باشد، خواهان جفت گیری
تصویری از گشن خواه
تصویر گشن خواه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گشن خواه

کشن خواه

کشن خواه
گشن خواه. مست. فحل جوینده. رجوع به گشن و گشن خواه شود
لغت نامه دهخدا

گشن خواف

گشن خواف
دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع در 18هزارگزی شمال رود. هوای آن گرم و دارای 333تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، پنبه وزیره است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است. از حسین آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

نان خواه

نان خواه
آنکه طلب نان کند، نان خواهنده
کنایه از فقیر
زِنیان، گیاهی خودرو با گلهای سفید و دانه هایی زرد رنگ و خوش بو با طعمِ کمی تند و تلخ که گاهی روی نان می ریخته اند و برای تهیه اسانس کاربرد دارد، زینان، زینیان، نینیا، ساسِم، جِوانی، نَغَن، نَغنَخوٰاد، نَغنَخوٰالان، نانخوٰاه
نان خواه
فرهنگ فارسی عمید

گنج خواه

گنج خواه
طالب گنج: در گنج بگشاد بر گنج خواه توانگر شد از گنج و گوهر سپاه. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار