جدول جو
جدول جو

معنی فتوا گرفتن

فتوا گرفتن
پرسیدن رای و نظر فقیه دربارۀ یک مسئلۀ شرعی
تصویری از فتوا گرفتن
تصویر فتوا گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فتوا گرفتن

فروغ گرفتن

فروغ گرفتن
رونق گرفتن. آراسته شدن:
اگر کشور از من نگیرد فروغ
بگوی، و مگوی ایچ گونه دروغ.
فردوسی.
فروغ از تو گیرد روان و خرد
انوشه کسی کو خرد پرورد.
فردوسی.
، شاد شدن و به چیزی امید بستن:
که من زین سخنها نگیرم فروغ
نگردم به هر جای گرد دروغ.
فردوسی.
، اعتبار یافتن. (یادداشت بخط مؤلف) :
هر آن کس که بسیار گوید دروغ
به نزدیک شاهان نگیرد فروغ.
فردوسی.
رجوع به فروغ شود
لغت نامه دهخدا

ماوا گرفتن

ماوا گرفتن
پناه گرفتن، مامن گزیدن، مسکن گزیدن، منزل گرفتن، جا کردن، ماوا گزیدن، سکونت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

فرو گرفتن

فرو گرفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
فرو گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

فرا گرفتن

فرا گرفتن
یاد گرفتن، آموختن، گرفتن، تصرف کردن
برداشتن، احاطه کردن
فرا گرفتن
فرهنگ فارسی عمید

فرو گرفتن

فرو گرفتن
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار

هوا گرفتن

هوا گرفتن
پذیرفتن هوا: و اما بودنش علت هوا بسیار گرفتن است
هوا گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار