موجود افسانه ای بسیار بزرگ جثه و بد هیکل جانور مهیب مانند دیو، هیکل بزرگ جایی که برای گاو و گوسفند در کوه یا صحرا درست کنند، آغل، غار، برای مثال گاهی چو گوسفندان در غول جای من / گاهی چو غول گرد بیابان دوان دوان (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۹) غول بیابان: غولی که گمان می رود در بیابان باشد، غول بیابانی غول بیابانی: غولی که گمان می رود در بیابان باشد، کنایه از شخص درشت، بدقواره و زشت، برای مثال حذر از پیروی نفس که در راه خدای / مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۶) غول بی شاخ و دم: کنایه از شخص درشت، بدقواره و زشت موجود افسانه ای بسیار بزرگ جثه و بد هیکل جانور مهیب مانند دیو، هیکل بزرگ جایی که برای گاو و گوسفند در کوه یا صحرا درست کنند، آغل، غار، برای مِثال گاهی چو گوسفندان در غول جای من / گاهی چو غول گرد بیابان دوان دوان (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۹) غول بیابان: غولی که گمان می رود در بیابان باشد، غول بیابانی غول بیابانی: غولی که گمان می رود در بیابان باشد، کنایه از شخص درشت، بدقواره و زشت، برای مِثال حذر از پیروی نفس که در راه خدای / مردم افکن تر از این غول بیابانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۶) غول بی شاخ و دُم: کنایه از شخص درشت، بدقواره و زشت