معنی صیحه کشیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی صیحه کشیدن
- صیحه کشیدن
- بانگ کردن، بانگ زدن، فریاد کشیدن، صیحه زدن
تصویر صیحه کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صیحه کشیدن
صیحه کشیدن
- صیحه کشیدن
- صیحه زدن. فریاد کشیدن. بانگ کردن. رجوع به صیحه و صیحه زدن شود
لغت نامه دهخدا
صحه کشیدن
- صحه کشیدن
- علامت ’صح’ بالای کلمه یا جمله گذاشتن. رجوع به صحه گذاشتن و رجوع به صح شود
لغت نامه دهخدا
صدمه کشیدن
- صدمه کشیدن
- رنج کشیدن آزار دیدن بردباری کردن آزار دیدن تحمل مشقت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
کیسه کشیدن
- کیسه کشیدن
- بدن خود یا دیگری را در حمام کیسه مالیدن تا چرک آن بیرون آید کیسه کردن
فرهنگ لغت هوشیار