نظرباز. پاکباز اهل الجنه ؟ و فاسق که با امردان یا زنان بسیار صحبت دارد. در هندوستان شیدباز شهرت دارد. (از بهار عجم) (از آنندراج). فاسق لاطی. روسبی باز. (ناظم الاطباء). زن باره. امردباز. غلامباره. معشوق باز: محتسب در قفای رندان است غافل از صوفیان شاهدباز. سعدی. امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را. سعدی. سرو و گل سودی ندارد رند شاهدباز را تاک را هم دوست میدارم بذوق دخترش. سلیم (از آنندراج)
عمل و کیفیت شاهدباز. معشوق بازی. پاکبازی: دلش در بند آن پاکیزه دلبند بشاهدبازی آن شب گشت خرسند. نظامی. سعدیا گوشه نشینی کن و شاهدبازی شاهد آن است که بر گوشه نشین میگذرد. سعدی. نام سعدی همه جا رفت بشاهدبازی وین نه عیب است، که در ملت ما تحسین است. سعدی. میرزا صائب در استدعای فرمان عدم مزاحمت شراب نوشته: که اگر جایی بنگرند که کسی از مستی با دختر رز که پرده نشین هودج حرمت است شاهد بازی آغاز نهاده در ساعت آب او می ریزند. (از آنندراج) ، زنا. زناکاری. لواطی. (از ناظم الاطباء). غلامبارگی. امردبارگی. بچه بازی
پارسی تازی گشته شاهباز شهباز ازمرغان شکاری گونه ای باز که به رنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفید فام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفید رنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر را غالبا بنام طرلان و قوش و باز نامند. این پرنده جزو شکاریان زرد چشم و اندامی بسیار شکیل و زیبا دارد. پنجه و منقارش پر قدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است. محل زندگی شاهباز بیشتر در دشت های سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت کرده و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد می شوند و اواسط اسفند ماه به موطن اصلی خود باز می گردند. محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است شهباز تیقون توغان طرلان باز فید
شهباز، بازی باشد سفید و بزرگ و پادشاهان با آن شکار کنند و آن را بترکی طوغان خوانند، (برهان قاطع)، باز سفید بزرگ که پادشاهان با آن شکار میکردند، (فرهنگ نظام) (انجمن آرا) (آنندراج)، باز سپید، (شرفنامۀ منیری)، شنغار، شنقار، (برهان)، این پرنده برنگهای زرد خرمایی یا خرمایی تیره و سفیدفام دیده میشود ولی بیشتر نوع سفیدرنگ آن را بدین نام خوانند و رنگهای دیگر غالباًبنام طرلان و قوش و باز نامند، این پرنده جزو شکاریان زردچشم است و اندامی بسیار زیبا دارد، پنجه و منقارش پرقدرت و قوی است و چون به آسانی اهلی میشود جزو پرندگان شکاری مورد توجه شکارچیان است، محل زندگی شاهباز بیشتر در دشتهای سیبری و قسمتهای شمالی چین و ترکستان است و در اواخر شهریور ماه مهاجرت میکنند و دسته هایی از آن به کشور ما نیز وارد میشوند و اواسط اسفند ماه بموطن اصلی خود مراجعت میکنند محل استراحت و خوابگاه این پرنده بیشتر بر روی درختان متوسط القامه و شاخه های قوی و محکم است، (از فرهنگ فارسی معین)، شهباز، تیقون، توغان، طرلان، باز سفید: چو شیری که برباید از جای گاو و یا شاهبازی به رزم چکاو، فردوسی، شاهباز کلاه گمشده را در زمستان قبا فرستادی، خاقانی، فرخ آن شاهباز کز پی صید ساعد شه مقام او زیبد، خاقانی، هر که او شاهباز این سر نیست زین طریقت جهنده چون یوز است، عطار، آن شاهباز را دل سعدی نشیمن است، سعدی، هیهات که چون تو شاهبازی تشریف دهد بر آستانم، سعدی، نکنم رغبت دنیا که متاعیست قلیل شاهبازان بگه صید نگیرند مگس، ابن یمین، که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است، حافظ، رجوع به باز شود، نجیب و سخی، شاهوار، (ناظم الاطباء)، اما این معنی در جای دیگر نیامده است، به مجاز شخص بلندپرواز و بلندنظر و با علو همت باشد: شاهبازم هوا گرفته بلی کز کمین بلا گریخته ام، خاقانی، هیهات که چون تو شاهبازی تشریف دهد بر آستانم، سعدی، نکنم رغبت دنیا که متاعیست قلیل شاهبازان بگه صید نگیرند مگس، ابن یمین، که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است، حافظ، چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت بمقام مگسی، حافظ