جدول جو
جدول جو

معنی سرگروه

سرگروه
رئیس و بزرگ تر قوم و طایفه، سردسته، سرکرده
تصویری از سرگروه
تصویر سرگروه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرگروه

سرگره

سرگره
عقده و گرهی را گویند که بر سر تسبیح تعبیه کنند. (برهان) (آنندراج) :
ای سرگره از تو عقد جان را
بل واسطه عقد آن جهان را.
خاقانی
لغت نامه دهخدا