جدول جو
جدول جو

معنی زری باف

زری باف
بافندۀ زری، کسی که پارچه های زربفت می سازد
تصویری از زری باف
تصویر زری باف
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زری باف

زری باف

زری باف
آنکه پارچه های زربفت می سازد. (ناظم الاطباء). رجوع به زری و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

زره باف

زره باف
آنکه زره می سازد. (ناظم الاطباء). سازندۀ زره. زره گر:
زره باف گردون دوصد ماه و سال
نگردید تا حلقه ساز هلال
بنام سپهدار اقلیم شام
نشد این زره برکف او تمام.
ملا طغرا (از آنندراج).
رجوع به زره و زره گر شود
لغت نامه دهخدا

زری بافی

زری بافی
عمل بافتن زری. زربفت بافی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا