جدول جو
جدول جو

معنی دست فال

دست فال
دستلاف، دشت اوّل، نخستین پولی که کاسب و پیشه ور در آغاز کار روزانه از خریدار می گیرد، دشت، دخش، دشتان
تصویری از دست فال
تصویر دست فال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دست فال

دست فال

دست فال
دست لاف. آغاز وابتدای سودا، یعنی سودای اولی باشد که اصناف و اهل حرفت کنند. (برهان). سودای اول. (آنندراج). دشت. دشت که دهند. سفته. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
دست فالی که جود او کرده
گرد از بحر و کان برآورده.
معروفی بلخی.
و رجوع به دست لاف و دشت شود
لغت نامه دهخدا

دست باف

دست باف
پارچه ای که با دست بافند، آنچه که با دست انجام دهند دست ورز، نساجی که پارچه را با دست بافد
فرهنگ لغت هوشیار