بخشش، عطا، کرم، دهش، بخشیدن چیزی به کسی، بغیاز، داد و دهش، جود، عطیّه، جدوا، داشاد، بذل، فغیاز، منحت، برمغاز، عتق، احسان، دهشت، اعطا، داشات، سماحت، صفد برای مثال که من داشن ندارم در خور تو / وگر جان برفشانم بر سر تو (فخرالدین اسعد - ۱۲۳) پاداش، اجر و جزای نیک برای مثال چه کنم گر سفیه به نکوی / نتوان نرم کردن از داشن (لبیبی - ۴۸۸) بَخشِش، عَطا، کَرَم، دَهِش، بخشیدن چیزی به کسی، بَغیاز، داد و دَهِش، جود، عَطیِّه، جَدوا، داشاد، بَذل، فَغیاز، مِنحَت، بَرمَغاز، عِتق، اِحسان، دَهِشت، اِعطا، داشات، سَماحَت، صَفَد برای مِثال که من داشن ندارم در خور تو / وگر جان برفشانم بر سر تو (فخرالدین اسعد - ۱۲۳) پاداش، اجر و جزای نیک برای مِثال چه کنم گر سفیه به نکوی / نتوان نرم کردن از داشن (لبیبی - ۴۸۸)