جدول جو
جدول جو

معنی تمتام

تمتام
کسی که با شتاب سخن گوید و سخنش فهمیده نشود
تصویری از تمتام
تصویر تمتام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تمتام

تمتام

تمتام
از خاقانی: تمتام تا تمام سخن بود ناتمام ت گوی کسی که در سخن وات (حرف) ت زبردار را بسیار به کار میبرد تناکی
فرهنگ لغت هوشیار

تمتام

تمتام
سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آنکه زبانش با تاء گردد. (مهذب الاسماء). کسی که در کلام تای فوقانی بسیار تلفظ کند به هندی توتلا گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
بر شخص ظفر جوی فتد لرزۀ مفلوج
بر لفظ سخنگوی زند لکنت تمتام.
مسعودسعد.
تا وصف او تمیمۀ من شد به جنب من
تمتام ناتمام سخن بود بوتمام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

تمتان

تمتان
رشتۀ خیمه و تمتین مثله. (منتهی الارب) (از آنندراج). طناب خیمه ج، تماتین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تمتامه

تمتامه
مؤنث تمتام است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تمتام شود
لغت نامه دهخدا