پاک بوم پاک بوم کشور پاک، خطۀ پاک، پاک نهاد: گزین کرد از آن فیلسوفان روم سخنگوی و بادانش و پاک بوم، فردوسی، لغت نامه دهخدا
پای بوس پای بوس بوسنده پاظنکه پای کسی را بوسد، پای بوسی تشریف بخدمت: بپا بوس علی بن موسی الرضا مشرف شدم. یا به پابوس کسی رفتن، بخدمت او رسیدن حضور او مشرف شدن فرهنگ لغت هوشیار