معنی برجوشیدن تصویر برجوشیدن برجوشیدنبَرجوشیدَن جوشیدن، به جوشش آمدن، برافروخته شدن از خشمجوشیدن، به جوشش آمدن، برافروخته شدن از خشم فرهنگ فارسی عمید