جدول جو
جدول جو

معنی بان

بان
نگه دارنده، پسوند متصل به واژه به معنای محافظت کننده مثلاً پاسبان، دربان، دروازه بان، شتربان، باغبان، پالیزبان، فیلبان، صاحب، پسوند متصل به واژه به معنای دارنده مثلاً مهربان
آواز، فریاد
بام، برای مثال سر فروکردم دمی از بان چرخ / تا زنم من چرخ ها بر سان چرخ (مولوی - مجمع الفرس - بان)
درختی با برگ های پرمانند و گل های انبوه که برگ، دانه و غلاف آن مصرف خوراکی دارد، روغن معطری که از دانه های پسته مانند این گیاه می گرفتند، حب البان، برای مثال چو بان و چو کافور و چون مشک ناب / چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب (فردوسی - ۱/۴۳)
تصویری از بان
تصویر بان
فرهنگ فارسی عمید