معنی ارکان دولت - فرهنگ فارسی عمید
معنی ارکان دولت
- ارکان دولت
- بزرگان و سران دولت، رجال دولت، وزرا و امرا
تصویر ارکان دولت
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ارکان دولت
اعیان دولت
- اعیان دولت
- سردمداران: فرهمندان (هزار سال نثر پارسی) سران
فرهنگ لغت هوشیار
اعیان دولت
- اعیان دولت
- اراکین سلطنت و وزراء و امرای ریاست. (آنندراج). وزرای دولت. (ناظم الاطباء). بزرگان و اشراف حکومت
لغت نامه دهخدا