معنی هم نمک - فرهنگ فارسی عمید
معنی هم نمک
- هم نمک
- دو یا چندتن که با هم نان ونمک خورده باشند
تصویر هم نمک
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با هم نمک
هم نمک
- هم نمک
- دو یا چندتن که باهم نان ونمک (غذا) خورند (نسبت بهم)
فرهنگ لغت هوشیار
هم نمک
- هم نمک
- همسفره و هم خوان. (آنندراج). دو تن که با هم نان و نمک خورند. همنشین. دوست
لغت نامه دهخدا
نم نمک
- نم نمک
- نم نم. اندک اندک. کم کم. به تأنی و آرام آرام: نم نمک باریدن. نم نمک نوشیدن. نم نمک رفتن
لغت نامه دهخدا
بی نمک
- بی نمک
- آنچه نمک ندارد، آنکه شکل یا حرکاتش توجه کسی را جلب نکند بی لطف مقابل ملیح نمکین
فرهنگ لغت هوشیار
پر نمک
- پر نمک
- غذا و جز آن که نمک بسیار دارد مقابل کم نمک بی نمک: غذای پر نمک، ملیح: دختر پر نمکی است
فرهنگ لغت هوشیار