جدول جو
جدول جو

معنی هم میهن

هم میهن
دو یا چند تن که اهل یک کشور باشند، هم وطن
تصویری از هم میهن
تصویر هم میهن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هم میهن

هم میهن

هم میهن
دو یا چند تن که دارای یک میهن باشند (نسبت بهم) هم وطن
هم میهن
فرهنگ لغت هوشیار

هم میهن

هم میهن
هم وطن. همخاک. دو تن که از یک کشور باشند. ج، هم میهنان
لغت نامه دهخدا

هم مذهب

هم مذهب
همدین همکیش دو یا چند کس که دارای یک مذهب باشند (نسبت بهم) هم کیش
فرهنگ لغت هوشیار

هم میدان

هم میدان
هم نبرد یا همزور:
دو هم میدان به هم بهتر گرایند
دو بلبل بر گلی خوشتر سرایند.
نظامی
لغت نامه دهخدا