معنی نیشخند - فرهنگ فارسی عمید
معنی نیشخند
- نیشخند
- خنده ای که از روی خشم و غضب بکنند، زهرخند
تصویر نیشخند
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نیشخند
نیشخند
- نیشخند
- زهرخند. (یادداشت مؤلف). خنده ای که از روی خشم و عصبانیت کنند. مقابل نوشخند. (فرهنگ فارسی معین). خندۀ تلخ. خندۀ اندوه
لغت نامه دهخدا
نوشخند
- نوشخند
- تبسم شکر خند: مقابل نیشخند: (چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح تسخیر کرد روی زمین را بنوشخند) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار