جدول جو
جدول جو

معنی مون

مون
مئونت، خرج، هزینه، رنج، محنت، لوازم معیشت
تصویری از مون
تصویر مون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مون

مون

مون
جمع موونه، از ریشه پارسی ماهانه ها هزینه ها بارها رنج ها جمع موونث
فرهنگ لغت هوشیار

مون

مون
کلمه اشاره به معنی ما چنانکه در شعر بر مون می گویند به معنی بر ما، (ناظم الاطباء)، بدین ضبط، تداول عامه است و اصل آن ’مان’ ضمیرمتصل اضافی و مفعولی است که مانند کلمات مختوم به الف و نون، در تلفظ، غالباً الف آن به واو بدل شود
لغت نامه دهخدا

مون

مون
پَسوَندِ مَکانی مانند: ذی دیمون، میمون، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

مون

مون
دهی است از دهستان بالا لاریجان بخش لاریجان شهرستان آمل، واقع در 4هزارگزی شمال خاوری رینه با 105 تن جمعیت، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

مون

مون
مُؤَن. جَمعِ واژۀ مونه. (ناظم الاطباء). رجوع به مونه شود
لغت نامه دهخدا

مون

مون
قیام ورزیدن بر نفقه و کفالت عیال و برداشتن بار ایشان را. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). مؤنت. بار کسی کشیدن. (یادداشت مؤلف). مؤنت کسی بکشیدن. (تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی). و رجوع به مؤنت و مؤنه شود
لغت نامه دهخدا

آون

آون
رشته ای که خوشه های انگور و دیگر میوه ها را بدان بندند و از سقف آویزند تا فاسد نشود، هر چیز آویخته معلق، جسم وزینی که حول محوری ثابت حرکت کند مانند پاندول ساعت. یا آونگ الکتریکی (برقی) آلتی است مشکل از گلوله ای سبک وزن (مغزنی آقطی) که بنخی ابریشمین آویخته است پاندول الکتریک
فرهنگ لغت هوشیار