جدول جو
جدول جو

معنی مرده شو

مرده شو
مرده شور، آنکه مردگان را غسل می دهد، غسال
تصویری از مرده شو
تصویر مرده شو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مرده شو

مرده شو

مرده شو
مرده شوی. مرده شوینده. غسال که تن مردگان را بشوید و غسل دهد.
- مرده شوبرده، مرده شوی شسته، نفرینی است. (آنندراج). زشت. ناپسند. منفور:
بر سر فوطه پریشان نه ز بی پروائیست
مرده شو برده پریشان زغم خاتون است.
جلالا (آنندراج).
- امثال:
چه عزائی که مرده شو هم گریه می کند.
ماما آورده را مرده شو می برد.
مرده شو ضامن بهشت و دوزخ کسی نیست
لغت نامه دهخدا

مرده شور

مرده شور
مرده شوی، کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است
مرده شور
فرهنگ فارسی معین

مرده شوی

مرده شوی
شویندۀ جسد مرده. غسال. که جسد مردگان را شستشو و غسل دهد. که شغلش شستن و غسل دادن اموات است. مرده شو. مرده شور:
به مرده شویان مانی ز روی بدنیتی
اگر سه رویه خوهی سود خیز و مرده بشوی.
سوزنی.
زشت را گوهزار حله بپوش
که همان مرده شوی پارین است.
نظامی
لغت نامه دهخدا

مرده شور

مرده شور
غسال که مرده را بشوید و غسل دهد: پس مرده شور باز سر شود و سر و ریشش را به نرمی بشوید. (از ترجمه النهایه).
- رویش را به آب مرده شورخانه شسته اند، سخت بی حیاست، سخت بی شرم است.
- مرده شوربرده، نفرینی است. رجوع به مرده شور شود.
- مرده شور تخته شور کردن، نفرین کردن که مرده شور ببرد و به تخته بیفتد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا