جدول جو
جدول جو

معنی مای مرز

مای مرز
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، وهل، ارجا، ارس
تصویری از مای مرز
تصویر مای مرز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مای مرز

مای مرز

مای مرز
درختچه ای است که در ارتفاعات جنگلهای کرانۀ دریای مازندران می روید. آن را در رامیان ’مای مرز’ و در نور ’کجور دیس’ می خوانند. دانۀ آن به نام ابهل... معروف می باشد و در پزشکی برای سقط جنین مصرف می شود. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 253-254). درختچه ای است و در بین ارتفاعات 1800 و 2500گزی درشمال ایران وجود دارد. (گااوبا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گونه ای از سرو کوهی و میوۀ آن ابهل است وجنین را ساقط کند. ابهل. صفینه. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا

زاغ مرز

زاغ مرز
دهی است از دهستان قره طقان بخش بهشهر از شهرستان ساری واقع در 2000گزی شمال باختری بهشهر و 16000گزی شمال نکا. منطقۀ آن دشت، معتدل، مرطوب و مالاریائی و زبان اهالی کردی، فارسی و مازندرانی است. سکنه آن 950 تن و از طائفۀ عبدالملکی (کرد شیرازی) اند و دارای آب ازرود خانه نکا و محصول آن برنج و غلات و پنبه و صیفی میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). زاغمرز از مراکز مهم پنبه کاری ایران است و ایل عبدالملکی که ازمهمترین عشایر مازندران است و در اصل قشقائی بوده از آغاز دورۀ قاجاریه در این ده سکناگزیده اند. رجوع به جغرافیای کیهان ج 2 ص 284، جغرافیای مازندران ص 50 و 60 و سفرنامه مازندران و استراباد رابینو شود
لغت نامه دهخدا

دای مرگ

دای مرگ
نام موضعی میان همدان و کرمانشاه و بدین موضع جنگی افتاده است میان جلال الدین بن یونس وزیر الناصرلدین الله خلیفۀ عباسی و سلطان طغرل سلجوقی در 583 هجری قمری (از اخبارالدوله السلجوقیه ص 177). و نیز رجوع به دای مرج شود
لغت نامه دهخدا

ماری ترز

ماری ترز
او در وین متولد شد و به سال 1741 ملکۀ هنگری و در سال 1743 ملکۀ بوهم گردید (1717- 1780م.). دختر امپراتور شارل ششم بود و با فرانسوا، دوک دولورن ازدواج کرد و ژوزف دوم و لئوپلددوم و ماری انتوانت از او بدنیا آمدند. وی با دولت فرانسه و روس برعلیه پروس همدست شد و لهستان را به تصرف درآورد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

مایمرغ

مایمرغ
ابوسعد گوید که شهری بر کنار جیحون است و گروهی از فضلا بدانجا منسوب اند. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا