جدول جو
جدول جو

معنی گشن

گشن
بسیار، انبوه، برای مثال به خرده توان آتش افروختن / پس آنگه درخت گشن سوختن (سعدی۱ - ۴۸ حاشیه)
دارای هیکل تنومند
نر، تخمی، فحل
گشن دادن: مایۀ آبستنی دادن، باردار ساختن، بارور کردن درخت خرما با گرد افشاندن
گشن گرفتن: بارور شدن، باردار شدن، آبستن شدن
تصویری از گشن
تصویر گشن
فرهنگ فارسی عمید