معنی گرم جوش - فرهنگ فارسی عمید
معنی گرم جوش
- گرم جوش
- کسی که با دیگران به گرمی و محبت رفتار کند
تصویر گرم جوش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گرم جوش
گرم جوشی
- گرم جوشی
- محبت و اختلاط کردن. (آنندراج) (غیاث). اختلاط بسیار کردن. (مجموعۀ مترادفات ص 29) ، تپاک نمودن. (آنندراج) (غیاث). اضطراب. بی قراری
لغت نامه دهخدا
ترک جوش
- ترک جوش
- گوشت نیم پخته، آبگوشت یا خوراک دیگر که گوشت آن نیم پخته باشد
فرهنگ فارسی عمید
عرق جوش
- عرق جوش
- خوی جوش جوشهای کوچک و زیکولی شکل که بر اثر ترشح زیاد بر سطح پوست عارض می شوند عرق جوش
فرهنگ لغت هوشیار