معنی گرد آوریدن گرد آوریدن گِرد آوَریدَن جمع کردن، فراهم آوردن، انباشتن، گرد آوردن جمع کردن، فراهم آوردن، انباشتن، گرد آوردن تصویر گرد آوریدن فرهنگ فارسی عمید