جدول جو
جدول جو

معنی کوچه دادن

کوچه دادن
کنایه از راه باز کردن مردم برای عبور کسی، راه دادن
تصویری از کوچه دادن
تصویر کوچه دادن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کوچه دادن

کوچه دادن

کوچه دادن
راه دادن بکسی تا وارد شود یا بگذرد: چرخ از جان شنود ناله جانکاه مرا زلف شب کوچه دهد آه سحر گاه مرا. (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار

کوچه دادن

کوچه دادن
گذاشتن راه برای کسی است تا بگذرد مرادف راه دادن. (آنندراج). به کنار رفتن جمعیت و راه دادن. (ناظم الاطباء). راه دادن به کسی تا وارد شود یا بگذرد. (فرهنگ فارسی معین). به دو سوی شدن انبوهی مردم و بازگذاشتن راهی نسبتاً وسیع برای گذشتن بزرگی یا چیزی بزرگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). راه باز کردن از میان جمعیت برای اینکه کسی یا شخص عالی مقامی بگذرد. در صورتی این عمل کوچه دادن نامیده می شود که مردم به اختیار خویش روند و راه بازکنند. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده) :
چرخ از جان شنود نالۀ جانکاه مرا
زلف شب کوچه دهد آه سحرگاه مرا.
محسن تأثیر (ازآنندراج).
ز هر طرف که رود اهل درد کوچه دهند
به ملک عشق کسی کو به عیش متهم است.
طالب آملی (از آنندراج).
در این بساط من آن بحر پر شر و شورم
که بحر کوچه دهد همچو رود نیل مرا.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کوچ دادن

کوچ دادن
کوچاندن فرا روندان فاتوراندن رحلت دادن بمهاجرت وا داشتن از جایی بجایی نقل کردن: اگر فرمان شود بمسارعت نوروز و قتلغشاه بکوچ دادن قیام نماییم
فرهنگ لغت هوشیار

کوچ دادن

کوچ دادن
رحلت دادن. به مهاجرت واداشتن. از جایی به جایی نقل کردن. (فرهنگ فارسی معین). ترحیل. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوچانیدن: اگر فرمان شود به مسارعت نوروز و قتلغشاه به کوچ دادن قیام نمایی. (تاریخ غازان ص 89)
لغت نامه دهخدا

گونه دادن

گونه دادن
رنگ دادن رنگ بخشیدن: روزی چو تازه دخترکی باشد رخساره گونه داده بغنجاره ک (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار