کلاه گذار کلاه گذار کلاه گذارنده. آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنان را بگیرد. (فرهنگ فارسی معین). حیله گر و فریب دهنده. کسی که با مکر و تزویر مال مردم را تصرف کند لغت نامه دهخدا
کلاه گذاری کلاه گذاری کلاه سر کسی گذاشتن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده). عمل کلاه گذار. و رجوع به کلاه گذار و ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود لغت نامه دهخدا
کینه گذار کینه گذار کینه توز. کینه کش. انتقامجو: فدای جان و تنش کردپیل و مال چو دید چنین دو دشمن کینه گذار از آتش و آب. مسعودسعد (دیوان ص 27) لغت نامه دهخدا
کار گذار کار گذار آنکه با چابکی و مهارت کار می کند، آنکه خوب از عهدۀ کار برمی آید، کاربر، مامور دولت، نوکر، خدمتگذار فرهنگ فارسی عمید