جدول جو
جدول جو

معنی کلاه گذار

کلاه گذار
کسی که با فریب و خدعه چیزی از دیگری بگیرد
تصویری از کلاه گذار
تصویر کلاه گذار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کلاه گذار

کلاه گذار

کلاه گذار
آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنانرا بگیرد
کلاه گذار
فرهنگ لغت هوشیار

کلاه گذار

کلاه گذار
کلاه گذارنده. آنکه دیگران را بفریبد و پول و مال آنان را بگیرد. (فرهنگ فارسی معین). حیله گر و فریب دهنده. کسی که با مکر و تزویر مال مردم را تصرف کند
لغت نامه دهخدا

کلاه گذاری

کلاه گذاری
کلاه سر کسی گذاشتن. (فرهنگ عامیانۀ جمالزاده). عمل کلاه گذار. و رجوع به کلاه گذار و ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود
لغت نامه دهخدا

کینه گذار

کینه گذار
کینه توز. کینه کش. انتقامجو:
فدای جان و تنش کردپیل و مال چو دید
چنین دو دشمن کینه گذار از آتش و آب.
مسعودسعد (دیوان ص 27)
لغت نامه دهخدا

کار گذار

کار گذار
آنکه با چابکی و مهارت کار می کند، آنکه خوب از عهدۀ کار برمی آید، کاربر، مامور دولت، نوکر، خدمتگذار
کار گذار
فرهنگ فارسی عمید

کار گذار

کار گذار
کار گذارنده آنکه باسانی و جلدی و نیکی کار ها را انجام دهد کار بر
کار گذار
فرهنگ لغت هوشیار