معنی کشفتن تصویر کشفتن کشفتنکَشَفتَن شکافتن، گشودن، پراکنده ساختنپژمرده کردنشکافتن، گشودن، پراکنده ساختنپژمرده کردن فرهنگ فارسی عمید