حملۀ دزدان به کاروان و غافلگیر کردن مسافران: کاروانی زده شد کار گروهی سره شد. لبیبی. اگر سلطان دفع دزدان نکند به بازوی خود کاروان میزند. (مجالس سعدی ص 21)
دزدی که کاروان میزند. کسی که کاروان را لخت میکند: کرشمه کردنی بر دل عنان زن خمارآلوده چشمی کاروان زن. نظامی. ازین مشتی خیال کاروان زن عنان بستان، علم بر آسمان زن. نظامی