معنی غور غور فرو شدن، فرو رفتنکنایه از در امری به دقت نگریستن و تفکر کردنزمین پست و سراشیب، نشیبقعر، گودی، ته چیزی مثلاً غور چاه، کنه چیزیغور کردن: کنایه از در کاری یا مطلبی به دقت رسیدگی کردن تصویر غور فرهنگ فارسی عمید