جدول جو
جدول جو

معنی غم بردن

غم بردن
کنایه از غصه خوردن، اندوه خوردن، غم خوردن
تصویری از غم بردن
تصویر غم بردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غم بردن

غم بردن

غم بردن
غم خوردن. غمناک شدن:
مبر گفت غم کآن کنم کت هواست
بهر روی فرمان و رایت رواست.
اسدی (گرشاسب نامه).
نظر گویند سعدی با که داری
که غم با یار بردن غم نباشد.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا

غم کردن

غم کردن
اندوه بردن غم کشیدن غصه خوردن، در اندوه دیگری متاثر شدن دلسوزی کردن شفقت داشتن، افسوس خوردن متاسف شدن
فرهنگ لغت هوشیار

غم کردن

غم کردن
بمعنی غم خوردن. (آنندراج) :
هر کس بقدر طاقت خود میکند غمش
آهن بقدر جذبه به آهن ربا رسید.
نظیری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا