معنی رخ
- رخ
- یک طرف صورت از زیر چشم تا چانه، روی، چهره، هر یک از برجستگی های دو طرف صورت، گونه
سوی، طرف، جانب
عنان اسب
رخ دادن: روی دادن، به وقوع پیوستن امری
رخ گرداندن: روی برگردانیدن از کسی یا چیزی، پشت کردن، رو برگرداندن، رو تافتن، اعراض کردن، رخ گردانیدن
رخ گردانیدن: روی برگردانیدن از کسی یا چیزی، پشت کردن، رو برگرداندن، رو تافتن، اعراض کردن، رخ گرداندن
