یک طرف صورت از زیر چشم تا چانه، روی، چهره، هر یک از برجستگی های دو طرف صورت، گونه سوی، طرف، جانب عنان اسب رخ دادن: روی دادن، به وقوع پیوستن امری رخ گرداندن: روی برگردانیدن از کسی یا چیزی، پشت کردن، رو برگرداندن، رو تافتن، اعراض کردن، رخ گردانیدن رخ گردانیدن: روی برگردانیدن از کسی یا چیزی، پشت کردن، رو برگرداندن، رو تافتن، اعراض کردن، رخ گرداندن