جدول جو
جدول جو

معنی خاربند

خاربند
پرچین، دیواری که از بوته های خار و شاخه های درخت در گرداگرد باغ یا کشتزار درست کنند، شاخ و برگ درخت و بوته های خار که بر سر دیوار باغ به ردیف بگذارند تا مانع عبور شود
خاربست، خارچین، فلغند، کپر، چپر
تصویری از خاربند
تصویر خاربند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خاربند

خاربند

خاربند
آنچه از خار و چوب گرد باغ و کشت نهند برای محافظت. (غیاث اللغه) (آنندراج). رجوع به خاربست شود
لغت نامه دهخدا

باربند

باربند
آنکه بارها را بندد، نواری که با آن بار را استوار کنند
باربند
فرهنگ لغت هوشیار

کاربند

کاربند
کاربندنده، به کار برنده، عمل کننده، برای مِثال پر اندیشه شد جان پولادوند / که آن بند را چون شود کاربند (فردوسی - ۳/۲۷۰)، مطیع، فرمان بردار
کاربند
فرهنگ فارسی عمید

باربند

باربند
شبکه ای معمولاً فلزی که روی سقف اتومبیل های غیرباری نصب می کنند و روی آن بار می گذارند، نوار یا ریسمانی که با آن بار را می بندند، طویله یا اصطبل بی سقف که چهارپایان بارکش را در آن جا می بندند، بهاربند
فرهنگ فارسی معین