معنی پیاله دست - فرهنگ فارسی عمید
معنی پیاله دست
پیاله دست
آنکه پیالۀ شراب در دست دارد، پیاله به دست، برای مثال از بادۀ عشق، مست می باش / وز داغ، پیاله دست می باش (لغتنامه - پیاله دست)
تصویر پیاله دست
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیاله دست
پیاله دست
پیاله دست
آنکه پیاله (شراب) در دست دارد پیاله بدست: ازباده عشق مست میباش، وز داغ پیاله دست میباش، (آنند. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
پیاله دست
پیاله دست
آنکه پیالۀ شراب در دست داشته باشد. (آنندراج) : از بادۀ عشق مست میباش وز داغ پیاله دست میباش. ؟ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پیاله دار
پیاله دار
که پیاله دارد. خداوند پیاله. صاحب پیاله، که محافظت پیاله با اوست. رکابدار. (لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی ذیل کلمه رکابدار) ، شرابخوار. ج، پیاله داران. (از آنندراج) : میکرد گریه ساقی بر گرد لاله زاری گویا به یادش آمد دور پیاله داران. آصفی. ، نام نوعی از رستنی ها. رجوع به پیاله داران شود
لغت نامه دهخدا
سیاه دست
سیاه دست
بخیل، ممسک، خسیس، فرومایه شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، نامِیمون، نامُبارَک، بَدیُمن، بَدشُگون، نَحس، نافَرُّخ، شِمال، شَنار، سَبز پا، مَشوم، مَیشوم، بَداُغُر، مَرَخشِه، سَبز قَدَم، مَشئوم، تَخَجُّم، مَنحوس، خُشک پِی، پاسَبز، بَدقَدَم
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.