معنی پنهان گردیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی پنهان گردیدن
پنهان گردیدن
نهان گشتن، نهفته شدن، مخفی شدن، پنهان شدن
تصویر پنهان گردیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پنهان گردیدن
پنهان گردیدن
پنهان گردیدن
روی در کشیدن پوشیده شدن، مخفی شدن، غایب گشتن استخفا خفاء استتار غروب. یا پنهان شدن، بامدادین. غایبی بامدادین غروب صباحی مقابل طلوع صباحی و مسائی پدید آمدن بامدادین (التفهیم)
فرهنگ لغت هوشیار
پنهان گردیدن
پنهان گردیدن
مستور، مخفی، پوشیده شدن: چون ضعیفی افتد میان دو قوی... معایب و مثالب ظاهرگردد و محاسن و مناقب پنهان گردد. (تاریخ بیهقی). هرجای که آفتاب رخشان گردد پیدا باشد که سایه پنهان گردد. عطار. و رجوع به پنهان شدن شود
لغت نامه دهخدا
پیچان گردیدن
پیچان گردیدن
پیچان شدن. خمان گشتن. گردان گشتن. تابیده شدن: تقرد، پیچان گردیدن موی. (منتهی الارب) ، مضطرب و بی آرام و پرتشویش شدن
لغت نامه دهخدا
پهن گردیدن
پهن گردیدن
پهن شدن. عرض. (منتهی الارب). عراضه. (منتهی الارب). پهن گشتن. پخچ شدن. گسترده شدن. رجوع به پهن شدن شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.