لمس کننده. (فرهنگ فارسی معین) ، وقتی است منحوس به مقداردوازده ساعت که بعد از سه شبانه روز به سبیل دور میاید مبداء آن از هنگام ابتداءِ اجتماع شمس و قمر است، به هندی آن را بهدرا گویند. (غیاث) (آنندراج). باصطلاح نجوم وقت نحسی را گویند که ابتدای آن از اجتماع شمس و قمر است و دوازده ساعت امتداد دارد و بعد از سه شبانه روز بر سبیل دور برمیگردد، محورسنگ آسیا، گندم بریان. (ناظم الاطباء)
دهنده می. ساقی: می آورد چون هرچه بد خورده شد گسارندۀ می ورا بَرده شد. فردوسی. گسارندۀ باده و رود و ساز سیه چشم گلرخ بتان طراز. فردوسی. گسارنده آورد جام بلور نهادش ابر دست بهرام گور. فردوسی. و رجوع به گساردن شود