معنی بزنگ - فرهنگ فارسی عمید
معنی بزنگ
- بزنگ
- زنگ، کوبۀ در خانه، کلید، بزنگ، برنگ، بژنگ
تصویر بزنگ
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بزنگ
بزنگ
- بزنگ
- ولایتی است که قطب جنوبی آنجا نموده می شود. (شرفنامۀ منیری). اما جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
بزنگ
- بزنگ
- غلق در خانه. (برهان) (انجمن آرای ناصری) (آنندراج). دربند و قفل. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
بشنگ
- بشنگ
- افزار بنایان که سرش مانند کلنگ دراز است و بدان دیوار سوراخ کنند، کلنگ، اسکنه، تیشه بنایی و نجاری
فرهنگ لغت هوشیار