معنی آلودن آلودن چیزی را از حالت پاکی خارج کردن، آلوده کردن، کثیف کردنچیزی را با چیزی مخلوط کردن، آغشته کردنتر کردن، خیس کردناز حالت پاک خارج شدن، کثیف شدن، آلوده شدن تصویر آلودن فرهنگ فارسی عمید