جدول جو
جدول جو

معنی اهل طمع

اهل طمع
مردم حریص، کسانی که حرص و طمع بسیار دارندبرای مثال دیدۀ اهل طمع به نعمت دنیا / پر نشود همچنان که چاه به شبنم (سعدی - ۱۶۵)
تصویری از اهل طمع
تصویر اهل طمع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اهل طمع

اهل طمع

اهل طمع
حریص. طامع. آزمند:
دیدۀ اهل طمع به نعمت دنیا
پر نشود همچنانکه چاه به شبنم.
(گلستان) ، برآمدن ماه نو، به آواز گریستن کودک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کشتن بشمشیر کسی را، بریدن بشمشیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بسوی کام برداشتن تشنه زبان را تا ریق گرد آید. (منتهی الارب) (آنندراج) ، هلال ماه دیدن. ماه نو دیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بسوی هلال نگاه کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ماه نو دیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مؤید)
لغت نامه دهخدا

اهل ذمه

اهل ذمه
در فقه اهل کتاب از یهود، نصارا و زردشتیان که در ممالک اسلامی زندگانی کنند و در حمایت مسلمانان باشند و جزیه بدهند
اهل ذمه
فرهنگ فارسی عمید

اهل ذمه

اهل ذمه
اهل کتاب از زرتشتیان، یهودیان و ترسایان که در سرزمین مسلمان زندگی کنند (با شروط ذمه)
اهل ذمه
فرهنگ فارسی معین

اهل سمعه

اهل سمعه
اهل ریا. ریاکار، متکلم. که علم نظری داند. رجوع به صاحب نظر شود
لغت نامه دهخدا

اهل ذمه

اهل ذمه
کافران مطیع پادشاه اسلام، و گاهی عبارت از رعیت باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). کافری که در پناه اسلام باشد. ذمی. زنهاری. پناه آور. رجوع به البیان و التبیین ج 2 ص 35 و تاریخ تمدن جرجی زیدان ج 4 ص 101 و 121 و برای احکام فقهی آن رجوع به کتاب شرایع الاسلام شود
لغت نامه دهخدا