جدول جو
جدول جو

معنی ارس

ارس
سرو کوهی، درختی خودرو و بلند از خانوادۀ سرو با چوبی سخت و برگ های مرکب که در کوه ها و کنارۀ جنگل ها می روید و پوست آن مصرف دارویی دارد، عرعر، ابهل، وهل، ارجا، مای مرز
تصویری از ارس
تصویر ارس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ارس

ارس

ارس
اشک، مایعی که از ترشح غده های اشکی حاصل می شود و چشم را مرطوب نگه می دارد و در حال گریستن از چشم فرومی ریزد برای مِثال ز آهم بُوَد یک شراره درخش / اَرَس بود اَرس مرا مایه بخش (فرید الدهر- مجمع الفرس - ارس)
ارس
فرهنگ فارسی عمید

ارس

ارس
نام چند گونه سرو کوهی جزو تیره ناژویان که در اغلب نقاط استپی و خاتمه جنگل های مرطوب پراکنده اند، ارسا، ارجه
فرهنگ فارسی معین

ارس

ارس
یا راس یا اربس بن وندیح (ویذیح، وندیح، وندیچ و وندح) از اجداد جودرز (گودرز). (تاریخ سیستان صص 34-35 حاشیه بنقل از طبری)
لغت نامه دهخدا

ارس

ارس
کشاورز شدن. برزگری کردن. برزگر شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا