معنی اذخار - فرهنگ فارسی عمید
معنی اذخار
- اذخار
- ادخار، پس انداز کردن، ذخیره کردن، اندوختن
تصویر اذخار
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اذخار
اذخار
- اذخار
- ادّخار. ذخر. (زوزنی). یخنی ساختن. (منتهی الارب). یخنی نهادن. پس انداز کردن. (زوزنی). ذخیره نهادن. ذخیره کردن. (غیاث اللغات).
لغت نامه دهخدا
اذخار
- اذخار
- جَمعِ واژۀ ذخیره، اذراق ارض، اسپست یعنی حندقوق و ذرق، رویانیدن زمین. یونجه رویانیدن زمین
لغت نامه دهخدا
ادخار
- ادخار
- اذخار ذخیره کردن ذخیره نهادن انبار کردن اندوختن جمع کردن پس انداز کردن چیزی را، بر گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار