معنی نازک بین - فرهنگ فارسی عمید
معنی نازک بین
نازک بین
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
تصویر نازک بین
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با نازک بین
نازک بینی
نازک بینی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری باریک بینی، موشِکافی، خُرده بینی، خُرده کاری، خُرده شِناسی، خُرده گیری، خُرده دانی، نازُک اَندیشی، نُکته سَنجی، نُکته دانی، ژَرف یابی، ژَرف بینی، ژَرف نِگَری، غَوررَسی، مُداقَّه، تَدقیق، تَعَمُّق
فرهنگ فارسی عمید
نازک بدن
نازک بدن
نازک تن نازک اندام، سرخ مرو (از گیاهان)، چیلان هندی، نازک برگ: گونه ای گل سرخ آنکه تنی لطیف دارد لطیف اندام نازک تن، یکی از گونه های تاج خروس است که آنرا سرخ مرو نیز گویند، در هندوستان بگونه ای عناب اطلاق شود که میوه اش بسیار شیرین است، قسمی گل سرخ
فرهنگ لغت هوشیار
نازک بینی
نازک بینی
دقت. موشکافی. حالت و صفت نازک بین. رجوع به نازک بین شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.