جدول جو
جدول جو

معنی لویر

لویر
پیش آمدگی زمین در کنارۀ گودال، پشته، تپه
تصویری از لویر
تصویر لویر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لویر

لوید

لوید
دیگ مسی بزرگ، پاتیل، برای مِثال دهانی فراخ و سیه چون لوید / کز او چشم بیننده گشتی سپید (نظامی۵ - ۷۹۴)
لوید
فرهنگ فارسی عمید

لوری

لوری
کولی، کنایه از دزد
جُذام، بیماری عفونی مزمن که از علائم آن کم خونی، خستگی زیاد، سردرد، اختلال در دستگاه تنفس و دستگاه گوارش، درد مفاصل، تب، زکام و خونریزی از بینی می باشد، گاهی مادۀ متعفنی از بینی خارج می شود، موهای پلک و ابروها می ریزد، لکه هایی در پیشانی و چانه بروز می کند و لب ها و گونه ها متورم می شود، آکِلِه، خُورِه، کُلی، داءُالاَسَد
لوری
فرهنگ فارسی عمید

دویر

دویر
دبیر، آنکه در دبیرستان شاگردان را درس بدهد، نویسنده، منشی
دویر
فرهنگ فارسی عمید