جدول جو
جدول جو

معنی لکه دار شدن

لکه دار شدن
دارای لکه و داغ شدن، کنایه از متهم شدن، بدنام شدن
تصویری از لکه دار شدن
تصویر لکه دار شدن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لکه دار شدن

لکه دار شدن

لکه دار شدن
لکه دار شدن عرض و نام و ناموس و جز آن از کسی، به تهمتی یا ارتکابی زشت مشهور شدن
فرهنگ لغت هوشیار

لکه دار شدن

لکه دار شدن
لکه دار شدن عرض و نام و ناموس و جز آن از کسی، به تهمتی یا ارتکابی زشت مشهور شدن
لغت نامه دهخدا

لکه دار کردن

لکه دار کردن
ایجاد کردن لکه، کنایه از کسی را متهم و بدنام کردن
لکه دار کردن
فرهنگ فارسی عمید

لکه دار کردن

لکه دار کردن
دارای لکه کردن داغ دار کردن، متهم و رسوا کردن: ازدواج با این زن حیثیت ترا لکه دار میکند
فرهنگ لغت هوشیار