آبی که در زمستان در سر ناودان یا در جای دیگر یخ بسته و آویزان شده باشد، دنگاله، درگاله، دنگداله، گلفخشنگ، برای مثال آب، گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت / همچنان چون شیشۀ سیمین نگون آویخته (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۴۲)آبی که در زمستان در سر ناودان یا در جای دیگر یخ بسته و آویزان شده باشد، دَنگاله، دَرگاله، دَنگِداله، گُلفَخشَنگ، برای مِثال آب، گلفهشنگ گشته از فسردن ای شگفت / همچنان چون شیشۀ سیمین نگون آویخته (فرالاوی - شاعران بی دیوان - ۴۲)