جدول جو
جدول جو

معنی کورانه

کورانه
کورکورانه، به روش کوران، نسنجیده، کورانه
تصویری از کورانه
تصویر کورانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کورانه

کورانه

کورانه
نسنجیده نا سنجیده علی العمیاء کورانه. یا اطاعت کور کورانه. پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی
فرهنگ لغت هوشیار

کورانه

کورانه
علی العمیاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کورکورانه. (فرهنگ فارسی معین) :
ما که کورانه عصاها می زنیم
لاجرم قندیلها را بشکنیم.
مولوی
لغت نامه دهخدا

کورانه

کورانه
دهی از دهستان برادوست که در بخش صومای شهرستان ارومیه واقع است و 186 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

زورانه

زورانه
بندی آهنین که بر گردن و دست و پای ستوران یا زندانیان بندند بخاو بخو
فرهنگ لغت هوشیار

کارانه

کارانه
پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس) پرداخت می شود، کارمزد
فرهنگ فارسی معین

تورانه

تورانه
دهی از دهستان مشهد ریزۀ بالا ولایت باخرز است که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 537 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

تورانه

تورانه
به معنی معشوق. (فرهنگ رشیدی) (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
روزی ننهاد ایزد، در عمر چنان چیزی
معشوقۀ وامق را، تورانۀ رامین را.
پوربهاء (ازفرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا